فاطمه بهشت کوچک من

ميلاد فرخنده و مسعود ولي نعمت ايران زمين ،هشتمين دُرّ گنجينه عظيم ثقلين حضرت علي بن موسي الرضا (عليه الاف التحية و الثناء) بر تمامي رهروان و شيعيانش مبارك باد.                 باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام باز هم زائرتان نیستم از دور سلام با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام به سلیمان برسد از طرف مور سلام   سنگ سلمانی مارا مکن ای دوست طلا که دلِ تنگ من ایوان طلا می خواهد        من بارها فتاده، تو دستم گرفته اي لطفت زياد ديدم و كم ميبرم ز ِ ياد   ...

          دخترم می دونی امروز چه روزیه؟                          بله خیلی خیلی مبارکه مبارک...امروز پایان سومین سالگرد ازدواج من و باباییجونه          ..   همسر عزیزم ٣ سال از با هم بودمان گذشته و من هروز بيش از پيش به اين راز پي ميبرم كه تو خلق شده اي براي من تا زيباترين زندگي را برايم بسازي سالروز ازدواجمون مبارك       بابایی قراره آخر ماه که حقوق بگیره کادو برای مامانی...

گل دخترم هزار ماشالله خیلی شلوغی به همه چیز دست میزنی تا لحظه ایی غافل میشم میری سر کابینت     بعد از این همه بهم ریختگی آب می چسبه خسته نباشی ...

سلام گل دخترم دیروز بابایی برات کلی اسباب بازی خریده بود به عبارتی دیروز روز تو بوده قند عسلم قرار بود به مناسبت تولد حضرت فاطمه برای تو هم که هم اسم حضرت فاطمه زهرا هستی کادو بخریم بالاخره این کار دیروز عملی شد کلی ذوق میکردی مبارکت باشه عزیزم عکساشو برات میذارم دختر دانشمند مامان اول نگاش میکنی بعد حتما باید تو دهنت تستش کنی بعد شروع به بازی می کنی مبارکت باشه عزیزم  بادبادک بازی دخملی         فاطمه و تاب بازی ...

واقعا  عاشق خودت و شلوغ کاری هات ام و  لذت می برم از دست بابا و مامانی  که همه مدل از تو میخواند عکس بگیرند دختر دانشمند مامان مشغول کتابخونیه فدای خودت و نینی کچلت عاقبت فضولی به بستن کابینت ها منجر شد     مهندس کوچولو در حال قطع کردن تلفن         میدونم کلافه شدی خیلی تلاش کردی ولی نتونستی باز کنی     ای دختر خستگی ناپذیر مامانی     وروجک عاشق جعبه دستمال کاغذی هستی       الهی فدات شم که این عروسکو خودت انتخاب کردی و برداشتی از بین ٥٠ تا عروسکای پولیشی از این خوش...

قند عسل 10 ماهگیت مبارک فدات بشم که امروز  ده ماهه شدی روز ٤ شنبه از دانشگاه که رفتم خونه وقتی کنار مبل گذاشتمت گفتم بیا اولش می ترسیدی بعش یکدفعه دو سه قدم خودت اومدی خیلی ذوق کردم جیغ کشیدم قربون صدقه ات رفتم و حسابی بوسیدمت در حد چلوندن و بعدش گفتم  خدایا شکررررررررررررررررررررررررت..    خدایا دوستت داررررررررررررررررم...   دخترم داره بزگ میشه   تا شب کلی با هم راه رفتنو تمرین کردیمبرای اولین بار دمپایی تو پوشیدی کلی تاتی تاتی کردیم منم کلی عکس گرفتم که برات  میذارمش ...

دیگه آخه تفاوت تا کجا   آخی طفلی بچه ها ولی دخترم بابای تو با باباهای دیگه خیلی خیلی فرق فوکوله فراتر از همه پدر هاست  امیدوارم قدر محبتاش رو بدونی  ...

من عاشق سفرم مخصوصا شمال بابایی و مامان دوست دارن من توی ماشین بگیرم بخوابم  ولی ... با وجود اینکه حالم توی ماشین بد می شه و همه اش حالت تهوع بهم دست می ده با این وجود سعی می کنم که بیدار باشم      ما به اتفاق خاله مرجان رفتیم شمال شهر قائم شهر   و بابلسر که مقصد اصلی بود بهمون خیلی خیلی خوش گذشت الهی مامانی فدات بشم که به محض نشستن تو ماشین دچار حالت تهوع میشی و کلی مظلوم میشی و سعی می کنی بیشتر بخوابی در کل تو راه اذیت نکردی خیلی خانم بودی اینم عکساش اینم عکس دخملی قبل از سفر  اتاق شماره ١٤   بابایی با اعتماد به نف...

با سلام خدمت همسرم باوفايم و دخملي بابايي و ماماني.  امروز كه دارم برات كامنت مي گذارم اولين روز ماه مبارك رمضان در سال 91 مي باشد و تو هنوز در داخل وجود مامان فيونا هستي اميدوارم خداوند مهربان همه خوبان را از اين ماه بهرهمند بگرداند و ما هم از رحمت بي پايان خداوند بهره برده و از بركت اين ماه بهره مند باشيم و در جهت تزكيه نفس و اخلاق خوب و وفاداري و صبر و دورز از گناه و خيلي مسائل ديگر را در وجود خود تقويت كنيم. ماماني الان نزديك به 8 روز هست كه به خاطر شرايط جسمي كه داشت و تو مدام در حال بزرگ شدن هستي نشستن روي صندلي براش خيلي سخت شده لذا تصميم گرفت كه ديگه سركار نره و بمونه خونه استراحت كنه البته خيلي سختش بود كه خونه باشه ولي به ...

امروز مورخ 91/02/03 از لحظه شكل گيريت هفته 26 را سپري مي كني و در طي اين هفته ها مدام در حال كامل شدن هستي و كسي كه در تمامي اين مراحل مراقب توست و از وجودش تغذيه مي كني ماماني خوشكله هستش. و تو به مرحله تكامل نخواهي رسيد مگر مادرت كوتاهي كند؛ مگر در عظم بوجود آوردن موجودي بنام انسان به كره زمين خللي وارد كند كه اين غيرممكن مي باشد . ولي آنچه كه بابايي در طول دوران بارداري لحظه به لجظه در كنار ماماني بودم و دردهايي كه در درونش بوده ديدم و هر چند ميدانم خيلي از دردها را به رويش نياورده است چيزي نيست كه به آساني از آن گذشت تكامل تو در درون مادر به لطف خداوند روزي به پايان خواهد رسيد و چشمهايت دنياي واقعي را خواهد. مادر چون خداوند مخلوقي كه به...